سردار سرلیکر شهید حسن شفیع زاده
حسن شفيعزاده در مردادماه سال 1336 هجري شمسي درمحله «اهراب» تبريز متولد
شد. پس از اخذ مدرك تحصيلي ديپلم به خدمت سربازي اعزام شد و همزمان با اوج
گيري حرکت توفنده انقلاب اسلامي در سايه رهنمودهاي حضرت امام خميني(ره)،
با روحانيون معظم در تبعيد، همچون شهيد آيتالله مدني و شهيد آيتالله
دستغيب در تماس بود و در همان حال پيامها و اعلاميههاي رهبر عظيم الشأن
انقلاب را در داخل و خارج پادگان توزيع ميشود.
مسئول حفاظت از بيت
شهيد محراب آيتالله مدني، حضور در جريان سرکوب غائله خلق مسلمان شناسايي
و سرکوب خوانين و فئودالها در روستاهاي آذربايجانشرقي، راهاندازي بخش
رفاه سپاه تبريز و تأمين اقلام مورد نياز مردم، جانشين سردار سرلشکر
پاسدار شهيد مهندس مهدي باکري در عمليات سپاه اروميه، پاکسازي شهر اشنويه
و ساير شهرهاي آذربايجانغربي از لوث ضدانقلاب، حضور در مناطق عملياتي
جنوب، رئيس ستاد تيپ کربلا در عمليات طريقالقدس، معاون تيپ المهدي در
عمليات فتحالمبين، فرمانده توپخانه سپاه در عمليات بيتالمقدس،
راهانداري توپخانههاي لشکري در يگانهاي سپاه، راهاندازي مرکز آموزش و
دانشکده توپخانه سپاه در اصفهان و هدايت آتش توپخانه سپاه اسلام در
عملياتهاي بيت المقدس، رمضان، مسلم بن عقيل، والفجر مقدماتي، والفجر1،
والفجر2، والفجر4، خيبر، بدر، والفجر8، کربلاي 4، کربلاي 5، کربلاي 8 و
کربلاي 10 از جمله مسئوليتهاي شهيد شفيعزاده در طول دوران پس از انقلاب
و دفاع مقدس بوده است.
وي با درک عميق و درست از اوضاع آن زمان
دفاع مقدس، با دست خالي و همت مردانه خود و تني چند از يارانش واحد
توپخانه سپاه را بنيان گذاشت و پس از عمليات طريقالقدس با پيريزي و
سازماندهي اولين آتشبارهاي توپخانه، مسئوليت هماهنگي پشتيباني آتش در
قرارگاه فتحالمبين در عمليات بيتالمقدس را به عهده گرفت و به اعتراف
همرزمانش به خوبي از عهده اين وظيفه برآمد.
بعدها با تلاش خود،
قبضههاي غنيمتي را در قالب توپخانههاي لشگري و گردانهاي مستقل توپخانه،
به سرعت سازماندهي کرد و در عمليات رمضان، اکثريت قريب به اتفاق توپها را
عليه دشمن يعثي بکار برد و در ادامه با به دست آوردن توپهاي غنيمتي
بيشتر، گروهاي توپخانه را به استعداد چندين گردان شکل داد.
شفيعزاده
در عملياتهاي خيبر، والفجر8، کربلاي 1، کربلاي 4 و کربلاي 5 که سپاه به
لحاظ عملياتي مسئوليت مستقلي داشت، پشتيباني آتش کل منطقه عمليات را رهبري
و هدايت كرد و اوج هنرنمايي و شکوفايي خلاقيت وي در عمليات والفجر 8 تجلي
يافت. در اين عمليات، آتش پرحجم و متمرکز و با برتري کامل عليه دشمن اجر
كرد و به اعتراف فرماندهان اسير عراقي در طول جنگ کسي به خود نديده بود،
زيرا قسمت اعظم يگانهاي دشمن قبل از رسيدن به خط مقدم و درگيري با
رزمندگان اسلام منهدم شده بودند.
اين شهيد ضمن شرکت در کليه
صحنههاي عملياتي، مسئوليت فرماندهي توپخانه و طرحريزي و هدايت آتش
پشتيباني را در قرارگاههاي مختلف به عهده داشت که آخرين مسئوليت وي
فرماندهي توپخانه نيروي زميني سپاه و قرارگاه خاتمالانبيا بود.
شفيعزاده
در روز هشتم ارديبهشت سال 1366 در منطقه عملياتي کربلاي 10 در شمالغرب
کشور(منطقه عمومي ماووت) در حالي که عازم خط مقدم جبهه بود، خودروي وي
مورد اصابت ترکش گلوله توپ دشمن قرار گرفت و به آرزوي ديرينه خود نائل شد
و با بدن قطعه قطعه و غرق به خون به ديدار معشوق شتافت.

خدايا، مرا
زنده به شهر و ديارمان برنگردان. خدايا ! من به جبهه نبرد حق عليه باطل
آمدهام تا جان خود را بفروشم. اميدوارم خريدار جان من تو باشي، به حق
محمد و آلش مرا زنده به شهر و ديارمان برنگردان. دلم ميخواهد که در آخرين
لحظههاي زندگيام، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه ديگر
و ما اگر شهداء را ميبينيم که خالصانه آمدند و بدون اينکه طالب شهرت و
نامي باشند به خاطر همان نيت خالصي که دارند در اين رقابت سريعاً مسابقه
را بردند و ما را تنها گذاشتند، چه بسا خود اين عزيزان هيچ موقعي
نميخواستند در جامعه مطرح شوند، ليکن چون نيتشان خالص بود مطرح شدند از
جمله سخنان عاشقانه شفيع زاده است که پيش از شهادت در بين همرزمان خود بر
زبان رانده بود.
روحش شاد و راهش پررهرو باد.







